۲۴ ابان جمعه ی فیتیله ای

باز هم سلام دوستان عزیزم..شمایی که این همه به این وبلاگ لطف دارید...از خدای بزرگ قشنگترین ها رو  براتون میخوام.. 

چطورید؟؟ 

احوالی از ما خواسته باشید بد نیستیم و جز دوری شما ملالی نیست.. 

یک اتفاق میمون قراره تو زندگی من و دوستای گل و همدلم بیفته.. 

 قراره همدیگرو از نزدیک ببینیم.. خدا رو شاکرم و به فال  نیک میگیرمش..  

شادی-فاطمه-زهرا-لیدا-ساناز به امید دیدارتون شنبه..... 

دوستتون دارم.. 

امان از این گل پسر  

کارش شده دردسر 

نخوردن صبحونه  

بهانه واسه عسل 

میگه عسل میخوام من 

 نه اونجور  

نه اینجور 

 خودم برم با سر توش 

وای وای چه کارا 

عسل شده معما 

ریخته بوده دو روز پیش عسل رو روی خرما 

یکمی از عسلها ریخته شده روی فرش 

 فرشه دیگه پاک نشد 

 از دست کار پسر   نفهمیدیم این عسل چی داره واسه پسر که دوست داره بریزه اونو با کلی خطر 

البته این عسل که کلی داره فایده اما کار پسر هم خطر داره زائده  

 بزار بگم یه بارم عسل رو خواست بریزه اما از اون شانس بد افتاده بود  با شیشه 

شیشه شده خرد و ریز  

رفته بودیم روی میز 

بس که بوده خیلی ریز 

مونده بودم چطوری جمع کنم شیشه ها رو 

اخرشم بابایی کرده همه کارا رو 

به پایان این بخش از خاطرمون رسیدیم حیف عسلا ریخته شد وگرنه میچشیدیم.. 

و باز هم یه گرافیک خیلی قشنگ  از دوست خوبم نیکی  برای فیتیله....  اخی تو تا فینگیل پستونکی دارن از سر و کول فیتیله بالا میرن..

 قاطینگا و پاتینگا.. که کلا مخیلینگا شون تعطیلینگا تشریف داره.. امروز سشوار دیدن میگفتن اردکه.. و یه برس پیچ که میگفتند جوجه تیغیه.. بیچاره پروفسور .. 

یه پسر بچه ی حسابی شیطون تو کتابخونه غوغایی کرده بود.. چقدر موبایلش زنگ میخورد و چقدر خوب بلد بود اهسته با موبایل صحبت کنه!!!!!  

تو اتاق عمل  مریضی رو اورده بودند که روده هاش کرم اورده بود..  چه کرمهایی انقدر رشد کرده بودند تبدیل به مار شده بودند و تازه یکیشون دست دکتر رو گاز گرفت.. 

 نینی من مهربون هم  امروز به یه پیر مرد بیچاره که سرما خورده بود کمک کرد بهش پیاز داد و توصیه کرد از بخور استفاده کنه  چه میکروب زشت  و وحشتناکی اومده بود با پیرمرده بجنگه  .. 

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  دوستان عزیز شرکت در نظر سنجی یادتون نره.. 

 همتون رو تا یه جمعه ی دیگه به خدای بزرگ میسپرم..