همه چیز یعنی فیتیله

برای معین کوچولو و فیتیله که عشقشه

همه چیز یعنی فیتیله

برای معین کوچولو و فیتیله که عشقشه

برداشتی از زندگی معین

سلام دوستان و همراهان.. جمعه ای دیگه ای از راه رسیده و من با مطالب فیتیله ای در خدمتتون هستم هفته ی پیش وبلاگ دوست عزیزم شیدا عارف رو بهتون معرفی کردم این هفته وبلاگ دوست خوبم شادی گلستان رو بهتون معرفی میکنم.. شادی جان توی وبلاگش هر جمعه با تفسیر فیتیله ای اپه.. به علاوه اینکه کلی عکسهای جالب از  نمایشهای همون روز  براتون میزاره و جالبترین عکس رو هر هفته انتخاب میکنه.. از شما میخوام به وبلاگش سری بزنید و لحظاتی رو توی اون وبلاگ زیبا به شادی سپری کنید..  کلیک کنید  

معین کوچولوی فیتیله ای همچنان مشغول تماشای فیتیلست.. ازش میپرسم معین حوصلت سر نرفته.. میگه نه من خیلی خوشالم.. اخه یه وقتایی که برنامه رو نمیبینه و داره کار دیگه ای میکنه میگه من خوصله ندالم(حوصله ندارم)خوب دیگه یه فیتیله ایه با اصل و نصب همینه دیگه..  

هفته ی پیش نتونستم برنامه رو براش ضبط کنم .. دیدم دیروز بهم میگه دایی جون  رو بزار برام.. مار  میرخسه اونو  بزار.. منم موندم چیکار کنم.. البته اونقدر بزرگ شده که وقتی بهش بگم ضبطش نکردم ارامش خودش رو حفظ کنه.. امروزم  داشت یکی از قسمتهای فیتیله رو میدید گفت مامان ضبطش کن  ضبطش کن دیگه خراب میشه..   

صحنه ای از زندگی خانواده ی معینyooteenee.com

 

بابای معین کوچولوی فیتیله ی مشغول تماشای اخبار ۲۰:۳۰  

   معین داره فیتیله میبینه   نمایش اشپزی به قسمت های حساسش رسیده اشپز داره برادرهای دو قلو رو دعوا میکنه 

 چند ثانیه بعد معین بالای سر باباش وایساده و بزور بلندش میکنه تا بیاد تو اتاقی که فیتیله نشون میده.. yooteenee.com

باباش: بابا جون نکن  

معین: نه پاشو پاشو بیا اونجا yooteenee.com

مامان: دل بچه رو نشکون چند دقیقه بیا اینجا بشین بعد که حواسش پرت شد برو 

بابا: نمیتونم  دارم بیست و سی میبینم جاهای حساسشه.. yooteenee.com

معین:نمیایی؟؟ دینگ.... اگه گفتید صدای چی بود؟؟‌تلویزیون اتاق بابا که خاموش شد  یعنی معین خاموشش کرد..  

بابا: نکن بابا اخه اینچه کاریه.. yooteenee.com

معین: پاشو پاشو در حالی که با تمام قدرت پدر رو به جلو هدایت میکنه yooteenee.com

چند ثانیه ی بعد معین پدر و مادر در حال تماشای نمایش بعدی بودند..  خدا میدانست که توی دل بابای معین چی میگذشت.. پس تکلیف لحظات حساس بیست و سی چه میشد.. او داشت  دعوای گلیار و گاوهای دوست داشتنی  را نظاره میکرد.. yooteenee.com

Glitter Photos صبح جمعه ی دیگه ای از راه رسید.. فیتیله ایها ورزش صبحگاهی رو  با یه مربی و دو تا میشه گفت بشکه   شروع کردند.yooteenee.com. شکمهای قلبمه و مغز اندازه ی نخود.. 

قاطینگاه اینا هم فکر میکردند عینک اسکلت قورباغه ست.. و از پولک ماهی برای عینکهاشون استفاده میکردند.

کارشناسای فیتیله ای راه کارهای جالبی برای معظلات بچه ها ارائه دادند و مجری بچه ها رو از اینده ی بدی که قراره در اثر نخوردن صبحانه  به سراغشون بیاد ترسوند  اینده ای درست مثل  حال و روز کارشناسان مغز نخودی..  وای به حال مدرسه و دانش اموزی که توی حیاطش کله پاچه برای صبحونه میخوره ..  

شعبده باز و دستیارش  کارهای محیر العقول انجام دادند.. هر چی از کاسه ی خیلی کوچکش اب مینوشید تمامی نداشت که نداشت..   

گربه های فیتیله ای هم باز سر اینکه اون نایلون اشغال مال کیه دعوا کردند ولی اینبار یه سطل اشغال نصیحتشون کرد.. گربه های کثیف رو.. تازه  این گربه ها با عمو قناد هم رو بوسی کردند .. بچه های اون دو تا مسافره

بخت برگشته که هر دفعه راننده ی قانون شکن به پستشون میخورد سوار ماشین همون راننده شدند..  چقدر هم شیطون بودند. یکیشون میگفت دریچه ی خراب تو خانواده ی ما ارثیه منم دریچم ایراد داره.. yooteenee.com  خوب تا جمعه بعد همتون رو به خدای بزرگ میسپرم.. 

 شرکت در نظر سنجی یادتون نره.. امیدوارم سوالها یادتون نرفته باشه.. 

بهترین ایتم این هفته از نظر شما 

 دلیل انتخابتون 

 و پیشنهادات و انتقادات کلی.. 

 منتظر نظرات شما عزیزان هستم..